عرايض | ||
|
Friday, November 28, 2003
٭ و بدان ای عزيز که کم حافظگی در گفتار بر دو نوع است. يکی آن که فراموش کنی سخنی را که بايد بر زبان بياوری تا هنگام آن بگذرد. پس چون آن زمان به انتها رسيد معلوم نيست تو را به هزار سخن نيکو امکان جبران دهند و به صد کردار پسنديده بختی دوباره بخشند. چه بسا بسيار منت کشی و کارگر نيفتد، يا کلاس بگذاری و جز سبکی نباشد، و اين وابسته به منش و اخلاق طرفِ گفتار توست که با تو چگونه رفتار کند.
ديگر آنکه فراموش کنی کلامی را که بر زبان رانده ای. پس در اين حال دو احتمال در پيش روست. وای بر تو اگر کلامی متضاد با کلام قبلی بر زبان برانی يا رفتاری در تعارض با آن پيشه کنی و اين همانست که برخی در تمثيل آن گفته اند: دروغگو کم حافظه است. شق ديگر آنست که کلامی بر زبان نرانی يا فرصتی نيابی تا رفتاری بروز دهی که مويد گفتار پيشين شود در گذر زمان، و اين مشابه آنست که در ابتدای اين نوشتار ذکرش به ميان رفت و همان بود که از ابتدا هيچ نگويی، جز اينکه در شق اخير محتمل است که تو را به واسطه حرف ناگفته و رفتار ناکرده متهم به دروغگويی کنند، و اين وابسته به منش و اخلاق طرفِ گفتار توست که با تو چگونه رفتار کند. لاجرم اگر کمبودی در گريبان حافظه ات چنگ زده، بهتر آنست که سکوت اختيار کنی که سکوت نيکوتر از آنست که دروغ بگويی يا به دروغگويی متهم شوی. عرض شد در ساعت 4:24 PM  |  ........................................................................................
Saturday, November 22, 2003
٭ تو انتخاب کن، من هم انتخاب ميکنم:
يک - دل به دل راه داره، آدم به آدم ميرسه دو - دل به دل راه داره، آدم به آدم نميرسه سه - دل به دل راه نداره، آدم به آدم ميرسه چهار - دل به دل راه نداره، آدم به آدم نميرسه عرض شد در ساعت 10:23 PM  |  ........................................................................................
Wednesday, November 19, 2003
٭ ضد حال: صداي نويز موبايل روي اسپيکر کامپيوتر يا باند پخش ماشين است بي آنکه SMSدريافت کني.
عرض شد در ساعت 9:16 PM  | 
........................................................................................
Tuesday, November 18, 2003
٭ سرٍ کاري:
عاشق شدم و به عشق من خنديدي جز مهر و وفا ز سوي من کي ديدي؟ هر بار که دل جانب گيسوي تو کرد زخمي زدي و نمک بر آن پاشيدي عرض شد در ساعت 2:37 AM  |  ........................................................................................
Thursday, November 13, 2003
٭ جايي که فقط من و تو ايستاده ايم. من تو را نگاه ميکنم و تو مشغول خودت هستي. من تو را صدا ميکنم؛ به اسم. تو سر بلند ميکني و رو برميگرداني و مرا ميبيني و ميپرسي: «چيه؟». و من بی اينكه حرفي بزنم با يک مکث کوتاه ميگويم: «هيچي». و تو دوباره مشغول کارهايت ميشوي... بي آنکه بداني «دوستت دارم» بود که در گلوي من خشکيد و شکست...
عرض شد در ساعت 9:35 PM  |  ........................................................................................
Wednesday, November 12, 2003
٭ - كوه خوب است، به شرط آنكه خلوت باشد.
- كوهنوردي خوب است، به شرط آنكه نفس ياري كند. - كمربند ايمني خوب است، به شرط آنكه صندلي نشكسته باشد. - تلفن همراه خوب است، به شرط آنكه نياز به مراجعه حضوري نباشد. - كارگزار خوب است، به شرط آنكه فضول نباشد. - مهمان خوب است، به شرط آنكه غريبه نباشد. - بچه داري خوب است، به شرط آنكه بچه گريه نكند. - همكاران قديمي خوبند، حتي وقتي كه همه خانم باشند. - محل كار خوب است، به شرط آنكه دور نباشد. - مجيد خوب است، حتي وقتي با محمد اشتباه شود. - درست كردن صندلي خوب است، به شرط آنكه خانهء بزرگ نزديك باشد. - افطار خوب است، به شرط آنكه خانهء بزرگ نزديك باشد. - بوتي كباب خوب است، به شرط آنكه جيب بزرگ دم دست باشد. اينجوري آشوكا هم خوب است. - مواخده با SMS خوب است، به شرط آنكه به تلفن ختم نشود. - اسپرسو خوب است، حتي اگر گالاكسي نباشد. - سيگار خوب نيست، چه دانهيل باشد، چه مارلبورو. - مامان خوب است، به شرط آنكه اخم نكند. - وبلاگ نوشتن خوب است، به شرط آنكه اينقدر چرند نباشد. عرض شد در ساعت 9:57 AM  |  ........................................................................................
Monday, November 10, 2003
٭ گورها را کنده ام. کفن ها را آماده کرده ام. با اشک غسلشان ميدهم. با عشق وضو ميگيرم. به سوي قبله دل نماز ميگذارم. سه شب ديگر به من مهلت بده. آرزوهايم را دفن ميکنم تا بار ديگر در تو تولد يابم.
عرض شد در ساعت 10:44 PM  |  ........................................................................................ |