عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Friday, January 03, 2003

٭ 
آيا به ”قسمت” اعتقاد داريد؟

كم كم دارم مي فهمم كه اين ”قسمت” كه ميگن چيه!
هميشه يه سري ايده آلهايي براي خودت داشته اي، يه سري خواسته ها و آرزوهاي شخصي، يه سري برنامه ها ي خاص ومطمئن بوده اي كه نخواهي گذاشت كسي از رسيدن به اونها باز داردت، ولي يه روزي يهويي بدون اينكه خودت بفهمي چجوري، وبدون اينكه بفهمي چي شد و از كجا شروع شد، مي بيني كه ،به دلايل بسيار زيادي كه هر كدوم به تنهايي يه دليله ودر عين حال، هيچكدوم هم نميتونه دليل باشه ! ، داري خودتو راضي مي كني، داري از ايده آلهات چشم پوشي مي كني، داري خودتو گول ميزني، حالا اينكه واقعا” چرا؟ ، ميگم، هم ميدوني ، هم نميدوني. انگار كه سير وقايع و اتفاقات ديگه تحت كنترل تو نيست، انگار همه چي بدون اينكه تو بخواي خود بخود پيش برده ميشه و اين جريان ناخودآگاه يا نيمه -خود آگاه ، خواسته يا ناخواسته تو رو با خودش ميبره.حالا به كجا؟، نميدونم!
شايد هم بخاطر اينكه واقعا” به اهدافت ايمان نداشته اي و در تمام اين مدت فقط لاف ميزدي كه اجازه نخواهي داد ، مردم، شرايط، حسابگري ، سنت،قسمت ووو...، تو رو هم مثل خيلي هاي ديگه توي تله بندازه!
آره! فقط لاف ميزدي! واقعا” به خودت و ايده آلهات اعتقاد نداشته اي!
حالام همه چيزو ميذاري به حساب ”قسمت”.
آره! شايد ”قسمت” همين باشه!
احتمالا” ”قسمت” رو يكي از همين آدمهايي كه به اندازه كافي قوي نبوده و خلاصه حاضر شده خودشو راضي كنه و نخواسته عميق تر به زندگي فكر كنه و بفهمه كه واقعا” چي ميخواد و بايد به كجا بره و... ابداع كرده!
نميدونم! ولي فكر ميكنم ، ”قسمت” زاده ذهن آدمهاست و مال آدمهايي است كه اراده پولادين ندارند و زود تسليم ميشن. البته ،شايدم اعتقاد به ”قسمت” يه جورايي ، يه آرامش مجازي به آدمها ميده. چجوري بگم؟،شايد آدم به اين بهانه ،ميتونه يه كم از زير بار مسؤوليتي كه نسبت به خودش و زندگي داره ، شونه خالي كنه و ديگه بخاطر بر آورده نشدن خواسته هاش و توقعاتي كه از خودش داشته، خودش رو سرزنش نكنه، هر چند كه در بسياري از موارد، مقصر اصلي خود او بوده باشه. و باز هم شايد كه گاهي هم ،آدم ناگزير به قبول قسمت باشه، شايد گاهي اين تنها مرهم باشه براي زخمهايي كه روح آدم برداشته .واقعا” شايد گاهي بدون پذيرفتن ”قسمت”، قادر به ادامه راه نباشيم.
ولي با وجود همه اين حرفها، وبا وجوديكه قبول دارم كه گاهي شرايط موجود آدم را عليرغم ميلش، وادار به پذيرش خيلي چيزها و گذشتن از خيلي چيزهاي ديگه ميكند، هنوز هم معتقدم كه ”قسمت” مال كسي نيست كه فكر ميكنه و ميدونه و ايمان داره كه از خودش و زندگي چي ميخواد.
بله، بايد قوي تر از اينها بود. خيلي قوي تر از اين!
”قسمت” من، بايد همون چيزي باشه كه من ميخوام باشه! همون چيزي كه بهش عميقا” باور دارم! همون چيزي كه لياقتش رو دارم! و نه كمتر از اون!
اگه من خودم رو باور كردم، اون وقت قسمت هم باور ميكنه كه من زير بارش نخواهم رفت!
هرگز! هرگز!


بنفشه



........................................................................................

[Powered by Blogger]