![]() | ||
|
Tuesday, October 22, 2002
٭ اين مسأله قابل حل نيست. و هرگز نخواهد بود.ما هر چيز زيان آوري را مي پذيريم،چون راه ديگري نداريم .
آن شب ،بعد از رفتن تو، ادامه شب را بخاطر تو گريستم. ميگذاريم چيزي كه بخشي از رابطه بين انسانهاي عادي و پرشور است، از كنار ما بگذرد. نمي توانم به ياد بياورم، آيا آنچه رخ داد،تصادفي بود؟ اگر احساساتي و حساس نباشيم،مي توانيم آنچه را كه رخ داد، فراموش كنيم. اما... به آنچه در طول {اين مدت} رخ داد،خواهم انديشيد ،چرا كه - همان گونه كه در زندگي هر كسي هست - بسيار مهم و بنيادي است. و به اين نتيجه رسيدم كه تو و من،ديگر نبايد درباره اين موضوع صحبت كنيم، چون براي بيان هر احساس خود آزاد نيستيم.(!) (بخشي از نامه ”جبران” به ”ماري هسكل”) - براي تو! بنفشه عرض شد در ساعت 6:58 PM  |  ........................................................................................ |