عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Monday, September 16, 2002

٭ 
” يه حكايت ديگه از معصوميت بچه ها ! ”

پسر بچه اي وارد بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست. پيشخدمت يك ليوان آب برايش آورد. پسر بچه پرسيد: ” يك بستني ميوه اي چند است؟ ”
تعدادي از مشتريان در انتظار خالي شدن ميز بودند، پيشخدمت با عصبانيت پاسخ داد: ” 35 سنت”. پسر سكه هايش را شمرد و گفت: ” لطفا” يك بستني ساده ”.
پيشخدمت بستني را آورد و به دنبال كار خود رفت. پسرك نيز پس از خوردن بستني پول را به صندوق پرداخت و رفت.
وقتي پيشخدمت بازگشت در آنچه ديد شوكه شد. آنجا در كنار ظرف خالي بستني، 2 سكه 5 سنتي و 5 سكه 1 سنتي گداشته شده بود، براي انعام پيشخدمت!


بنفشه



........................................................................................

[Powered by Blogger]