عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Saturday, September 14, 2002

٭ 
- خوب بچه جون، تو كه ميدونستي اگه نمره نياري مامانت دعوات ميكنه،حداقل از ترس مامانتم كه شده، درس ميخوندي!
- خانوم به خدا خودم ميدونم كه بايد درس بخونم، قبلا” هم ميخوندم، ولي نميدونم چرا اين ترم درس نخوندم؟!
- تصورش رو بكن، اگه خوب درس بخوني، شايد خودتم يه روز معلم بشي!
- ( در حال گريه) ، ولي خانوم من كه نميخوام معلم بشم!
- خوب دوست داري چي كاره بشي؟
- (در حاليكه اشكاشو پاك ميكنه)، وزير!
- وزير؟!!! ، حالا چرا وزير؟! وزير چي؟
- ( با قيافه اي كاملا” جدي و مصمم!) ، وزير كار!
- چرا وزير كار؟!
- براي اينكه ميخوام سطح دستمزد كارگرها رو بالا ببرم . ميخوام وضع زندگي كارگرها بهتر بشه...
- (فكر ميكنم بهتره ديگه حرف نزنم، اوني كه اين وسط بايد ياد بگيره منم ، نه اون دختر بچه 10 ساله !)،...


بنفشه



........................................................................................

[Powered by Blogger]