![]() | ||
|
Sunday, September 01, 2002
٭ «با اجازه از:(1) لئونارد كوهن-(2) سهراب -(3) شكسپير-(4) كنسوئلو»
تا انتهاي عشق با من برقص(1) تا انتهاي من با من بمان تا انتهاي دستانت مرا لمس كن ببر مرا تا انتهاي دشت تا انتهاي همان دشتي كه آنروز در انتهاي آن بوديم كه به پايان با تو بودن رسيدم تا انتهاي همان روزي كه باد مي وزيد كنار همان مزرعه اي كه در آنجا گندمها در هجوم باد مي رقصيدند همان جا كه همان اندوهي كه از آن مي ترسيدم از پشت كوه سر رسيد(2) همان جا كه ترديد به من خيانت كرد(3) و دستهايت تنها به اندازه چشم بر هم زدني گيسوان پريشانم را پناه دادند مرا تا انتهاي ديوانگي بكشان - با دستهايت - بگذار شعرهاي تازه متولد شوند بگذار با صداي بلند فرياد بزنم: ” ديگر ترديد نخواهم كرد ! ” يكبار ديگر ببر مرا تا انتهاي همان كوير ساكت بگذار باز هم جاي پاهايمان بماند روي خاك ترك خورده كوير بيا برويم تا عمق سكوت كوير و آنجا با هم گريه كنيم(4) براي تمام لحظه هايي كه گذشتند و ما با هم به گندمزار خيره نشديم! بنفشه عرض شد در ساعت 7:12 PM  |  ........................................................................................ |