![]() | ||
|
Tuesday, June 25, 2002
٭ دفتر سپيد : ... يا ديگراني که ميروند. من به شما معترضم، اين شيوه دفتر سپيد نيست.
من خداحافظي نميدانم. اين کلمه را ديگران به من آموخته اند و اجبار مصرفش را هم همانها چپانده اند در کله ام. هاي با شمايانم چرا خداحافظيشان را پاسخ گفتيد؟ هيچ نگوييد، اعتراض کنيد به حقي که داريد و بخواهيد که بازگردند. اين را از همين معدود کساني که دوستشان ميدارم و ميدانم که ميخوانندم، ميخواهم. شما که بيشتر ميخوانندتان و زيباتر مينويسيد و جذاب تر، چرا خاموش نشسته ايد؟ بخواهيد که برگردند، خداحافظيشان را پاسخ نگوييد. همه بخواهيم که بمانند و بمانيم. اين يک وجب جا، خاک ماست. قابل توجه علاقمندان عرايض منتشر ميکند! 17 برگ از دفتر سپيد بخش اول صفحه 1 : وب لاگ .. سپيد .. برزخ صفحه 2 : چند خط واسه عمم يا عمه جان اينجا کجاس .. ما هيچ ما نگاه يا "بابا قوري" صفحه 3 : آقا ما هفته پيش توسعه يافته بوديم! .. فقط خدايي ميتواند چنين ظالم باشد .. برف .. رويا .. حق پدر و مادر ايميل فرستو بيامرزه عرض شد در ساعت 10:53 PM  |  ........................................................................................ |