![]() | ||
|
Tuesday, May 07, 2002
٭ آن زمان که وبلاگهای فارسی تعدادشان محدود بود و خوانندگانشان هم عمدتاً همان وبلاگنويسان بودند، طبيعی بود که آن جماعت محدود به شناخت نسبی از يکديگر برسد و يک جورهايی با هم احساس راحتی کنند. در بيرون از اين شهر نيز وقتی شما خلوتی با افراد شناخته شده داريد راحت تريد نسبت به زمانی که غريبه ای پا به جمع شما ميگذارد. مخصوصاً اگر خصوصيات غريبه با خصوصيات جمع شما متفاوت باشد. تبديل شدن آن قريهء وبلاگها به شهر چيزی نبود که بتوان جلوی آن را گرفت و کلان شهر شدنش هم چيزی نيست که قابل پيشگيری باشد. وقتی آن جمع اوليه وسعت گرفت، بطور طبيعی از هر رنگ و طيفی در وبلاگنويس و وبلاگخوان زياد شد و نتيجه اش هم اين شد که ما -که عادت نداريم به اينکه حرفی خلاف ميل ما زده شود- به ديگران تاختيم يا شديم آماج تيرهای آنها. اوضاع و احوال فکريمان هم که متاثر از جامعه ايست که در آنيم. پس اثرات جامعه به وبلاگستان نفوذ کرد و اين اصلاً جای تعجب نيست. اما در مجموع فکر کنم که تفاوت اين دو دنيای واقعی و مجازی در آنست که اينجا امکان استمرار بخشيدن به حرکتی که به آن معتقدی بيشتر است. حتی اگر اينجا بشود "شکلی از چت روم و گفتگويی با 24 ساعت تاخير ميان رفت و برگشت کلام"، اين فايده را دارد که به شما فرصتی داده تا روی حرفهايت عميق شوی. شايد "احترام به ديگری با شناخت ذهن و ضمير او" بدست آيد اما قبل از آن لازم است يک جوری اين شناخت را از ذهن و ضمير خودمان پيدا کنيم. يک راهش هم اينست که خودمان را بگذاريم در معرض نقد ديگران. اولين پيش نياز شنيدن نقد ديگران -که صد البته به هزار و يک دليل بسيار چيزهای ديگر هم به نام نقد به آن آميخته خواهد شد- بالا بردن ظرفيت و تحمل است. اينجا به نظرم ميشود مشکلات را ساده تر حل کرد. اگر واقعاً نسبت به خودت و راهی که در پيش گرفته ای اعتقاد داشته باشی ديگر به سختی از آن دست بر ميداری و کنار ميکشی. حتی اگر حس کنی سايرين بيرحمانه به تو حمله ميکنند تا فرصت بازبينی را از تو بگيرند. اينجا جای خوبی است که کمی ظرفيتمان را زياد کنيم به شرط آنکه قبول کنيم ظرفيت چه برای ما و چه برای غير ما و همچنين هر جور شناختی از ذهنها و ضميرها يک شبه بدست نمي آيد.
عرض شد در ساعت 11:31 PM  |  ........................................................................................ |