عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Friday, March 12, 2004

٭ 
حالا يک نفس عميق:
(چون پيدا کردنش سخته، همشو همينجا مينويسم!) 9 اسفند - قسمت سوم، شعر:
اجازه می دهی اينبار هم کلک بخورم؟
که زخم کهنه شوم باز هم نمک بخورم؟
دوباره بيست و سه سال از خودم عقب بروم
وتوی مشت تو آلوچه و پفک بخورم؟
توسنگ گنده بيندازی و فرار کنی
ومن بايستم و جای تو کتک بخورم؟
ببين!ببين! به خدا حاضرم به خاطر تو
دوباره از همه ...حتی خود تو چک بخورم
بيا تو بچه شو و تب کن و بزار که من
به جای نان و پلو دردمشترک بخورم
تو سنگ گنده بينداز و دربرو تا من
به جای شيشه همسايه تان ترک بخورم
ببين چقدر صميمانه دوستت دارم
نزار تو لجن عشق تو کپک بخورم
هنوز بيست و سه سال از خودم عقبترم و
هنوز صاف و زلالم...اگر محک بخورم
اجازه می دهی هردو دوباره بچه شويم؟
اجازه می دهی اينبارهم کلک بخورم؟



........................................................................................

[Powered by Blogger]