عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Friday, February 27, 2004

٭ 
"دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را"
سدی است در مقابل از جنس سنگ خارا

"کشتی شکستگانيم، ای باد شرطه برخيز"
باشد که ختم گيرد تلاش، دست و پا را

"ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون"
نيکی که حرف مفت است، از آن بَتَر مُدارا

ای صاحب کرامت افزون مکن وقاحت
با زهر نيشخندی درويش بی نوا را

آسايش دو گيتی گذاشتنش تو پيتی
پيچيدنش تو چيتی فرستادن بخارا

"در کوی نيک نامی ما را گذر ندادند"
پس من چگونه آخر جبران کنم قضا را؟

هنگام تنگدستی، معطل چه هستی؟
وقتی که نيست فرقی، پادشه و گدا را

رضا ز خود نگويد الفاظ بی محبت
"ای شيخ پاکدامن معذور دار ما را"



........................................................................................

[Powered by Blogger]