عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Thursday, November 13, 2003

٭ 
جايي که فقط من و تو ايستاده ايم. من تو را نگاه ميکنم و تو مشغول خودت هستي. من تو را صدا ميکنم؛ به اسم. تو سر بلند ميکني و رو برميگرداني و مرا ميبيني و ميپرسي: «چيه؟». و من بی اينكه حرفي بزنم با يک مکث کوتاه ميگويم: «هيچي». و تو دوباره مشغول کارهايت ميشوي... بي آنکه بداني «دوستت دارم» بود که در گلوي من خشکيد و شکست...



........................................................................................

[Powered by Blogger]