عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Tuesday, July 22, 2003

٭ 
ميگويمت به درد
ميگويمت كه بشنوي اين آه هاي سرد
ميگويمت كه اگر اندوه آشكار
بر خط به خط چهره نمايان نگشته است
گر غم به خسته كردن ذهنم ز ياد تو
طرفي نبسته است
از بندگي اوست، كه از او رها نيم
از مهر تو، كه ز من ميرهانيم
ليکن بدان كه من
بر چشم مست دختركان تشنه نيستم
آن کو که بوالهوسی بهر بوسه ای
کردست در تمامِ دلش رخنه، نيستم
در آن زمانِ اوجِ جوانی ز کسرِ صبر
صد بار بهر خيالش گريستم
ای برده عقل و دل و دين و دانشم
يکبار گو به من که بدانم که کيستم
ستار من که عيب مرا ستر ميکنی
الهام کن که کی بروم؟ کی بايستم؟



........................................................................................

[Powered by Blogger]