| ||
|
Saturday, November 09, 2002
٭ زندگی دو لايه:
کلانِ زندگيم انگار از دو بخش تشکيل شده که هرچند بی تاثير بر هم نيستند اما مجزا از همند. هيچوقت مثل الان تفاوت اين دو بخش را حس نميکردم. يک بخش شده کار و درس و امکانات رفاهی و اينها و بخش ديگر شده آن چيزی که نميدانم به چه بايد تعبير کنم. خوب بودن؟ آدم بودن؟ انسان بودن؟ (فارغ از تمام تعاريف و دسته بنديها و نسبی و مطلق بودن اين مضامين). اصلاً دو مسيرند که در اولی هر راهی بروی بر کليت دومی تاثير ندارد مگر اينکه بخواهی از يکی برای ديگری مايه بگذاری. حالا مانده ام برای تعديل در توجه به آنها. رسيدن به يک دسته، دستهء دوم را نمي آورد. عموماً تلاش ما در زندگی معطوف به دسته اول است. تلاش برای تحصيل، معاش، روزی، و يک کلمه رفاه. آن بخش ديگر يک جورهايی رفته به حاشيه. شايد بابتش غبطه بخوريم. شايد گاهی به آن توجه کنيم. شايد کمی هم برايش مايه بگذاريم. اما چه مقدار از زمانی که صرف اولی کرده ايم را برای دومی گذاشته ايم؟ چقدر در هنگام تصميم گيریها دومی را در نظر گرفته ايم؟ پيش فرض همه ما اينست که من آدم خوبی هستم و هميشه اشتباهات من برای جبران اشتباه ديگری است. عرض شد در ساعت 12:40 AM  |  ........................................................................................ |