| ||
|
Thursday, November 28, 2002
٭ سلام اينو مي نويسم براي تو كه شايد باور كني دليل ننوشتن من تو نيستي . وقتي بيشتر فكر كردم ،ديدم حالا كه با يه كار به اين سادگي ميتونم كسي رو خوشحال كنم كه هميشه خوشحالم كرده ، خودخواهي و شايد حماقت محضه كه اين كارو نكنم. باشه ، بيا، اينم نوشتم بخاطر تو و همه اونايي كه اينجا باهاشون دوست شدم و دوستشون دارم و همه اونايي كه احتمالا” باعث رنجشون شده ام. باشه. چشم. سعي ميكنم دوباره بنويسم. بقول خودت:
بعضي ها در اوج عصبانيت به ديگران لبخند ميزنند. بعضي ها در اوج خستگي به ديگران انرژي ميدهند. بعضي ها در اوج نا اميدي به ديگران اميد ميدهند. بعضي ها در اوج نداري به ديگران مي بخشند. بعضي ها در اوج گرفتاري به ديگران كمك ميكنند. بعضي ها روحشان بزرگ است. اينقدر كه آدم از خودش خجالت ميكشد. ميخوام سعي كنم منم جزو همون بعضي ها باشم ، هرچند كه خيلي سخته كه كاري رو عليرغم ميل خودت انجام بدي فقط بخاطر ديگري، ولي ميخوام همينجا ياد بگيرم كه خودخواه نباشم و ديگران رو هم در نظر بگيرم.بذار حداقل اين يه درس رو اينجا به خودم بدم! بنفشه عرض شد در ساعت 10:33 AM  |  ........................................................................................ |