عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Sunday, October 13, 2002

٭ 
نمايشگاه هنر مفهومي امسال به نظر من نسبت به پارسال خيلي بهتر و مبتكرانه تر بود.بخصوص كارهاي ديجيتال خيلي زياد بود و جالب ترينشون هم به نظر من ”طوبا” - اثر خانم شادي نشاط - بود. كه با اينكه سه بار ديدمش،دلم ميخواد دوباره ببينم. كار بسيار بكري بود.
ويكي ديگه ” باغ سنگي” بود - اثر خانم شكوفه فلاح - كه يك ماجراي واقعي داره كه برام خيلي آموزنده و جالب بود. و بخصوص كه منو ياد آدمي انداخت كه يكبار ديدمش و او هم سالهاست راهي شبيه به اين را پيش گرفته و در صحرا تنها زندگي ميكند.
خانم فلاح در مورد اين باغ مي گويند:

”باغ سنگي ساخته دست پيرمردي كرو لال به نام درويش خان اسفنديارپوراست كه 80 سال دارد. در سال 1342 در اصلاحات ارضي باغ و بستانش را از او مي گيرند و او به بيابان پناه مي اورد.به گفته پسرش، تنه هاي خشكيده درختان را جمع ميكند و به شاخه هاي اين درختان سنگ وخاروخاشاك و... آويزان ميكند.
...او براي اعتراض و رهايي از تمام زورگويي ها، اين كار را انجام ميدهد تا ديگر هيچ انساني نتواند باغ او را بگيرد.
حرفهاي خويش را به سنگها بازگو ميكند اما در هيچ لحظه اي عشق به زندگي را از دست نميدهد و براي زنده بودن و ثابت كردن به انسانها چنين كار بزرگي را انجام مي دهد.
اين درختان ديگر به نور و آب احتياج ندارند و بدرد هيچ انسان ديگري هم نميخورند.
و اينك اين باغ و سنگهايش براي من سمبل تمام باورها و انديشه هايي شده كه انسان را مبدل به يك موجود شكست ناپذير ميكند.
باغ سنگي نمايانگر باورهايم مي باشد. اينجا برهوتي است كه ديگر هيچ در ان وجود ندارد و من در ميان اين سنگها خويشتن را يافتم و بيابان را تنهايي بي انتهاي انسان.”



بنفشه



........................................................................................

[Powered by Blogger]