عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Thursday, August 22, 2002

٭ 
Delia Elena San Marco

در يكي از گوشه هاي ميدان انس با هم خداحافظي كرديم.
از پياده رو روبرو ، دوباره نگاه كردم، شما برگشته بوديد و براي من دست تكان مي داديد.
...
ديگر همديگر را نديديم. يك سال بعد شما مرده بوديد.
اكنون به دنبال اين خاطره ميگردم،نگاهش ميكنم،فكر ميكنم كه اشتباه بوده است،فكر ميكنم در پشت آن خداحافظي معمول،جدايي بي پايان بوده است.
...
خواندم كه روح، درلحظه اي كه جسم مي ميرد ميتواند رها شود.
اكنون نمي دانم كه آيا واقعيت در آن فرضيه شوم نهايي قرار دارد يا در خداحافظي معصومانه.
زيرا اگر ارواح نمي ميرند، خوب است كه هيچ چيز مفرطي در خداحافظي آنها نباشد.
خداحافظي كردن رد جدايي است. گفتن اين است كه : امروز ما بازي جدا شدن از همديگر را ميكنيم ولي فردا همديگر را مي بينيم.
انسانها خداحافظي را ساخته اند، زيرا، با اينكه مي دانند محتمل و ميرا هستند، خود را به نوعي جاودان مي دانند.
...
كارنامه/شماره 16و17/ خورخه لوييس بورخس


بنفشه



........................................................................................

[Powered by Blogger]