| ||
|
Sunday, August 04, 2002
٭ خسته بود، خواستم بر دلم بنشانمش تا خستگی در کند. اما دلم کوير بود. جای نشستن و رفع خستگی نداشت. آنقدر ايستاد تا زير پايش علف سبز شد. بر دلم نشست. دلم زنده شد. خستگی اش رفع شد.
عرض شد در ساعت 1:56 AM  |  ........................................................................................ |