| ||
|
Tuesday, April 02, 2002
٭ عرض شود که ... يه جايی، تو يه گوشه ای، يه کنجی، من يه گلدون ميشناسم، که بعضی وقتايی که حوصله کسی رو ندارم، ميرم سراغش. سراغ خود گلدون. اون گلدون هم بعضی وقتها يه شاخه گلی ميچينه و ميده دست من. اين بار اما خود گلدون اومده سراغ من. شايد به اين خاطر که "گلدون برا اينه که يه بذر يا نهال رو توش پرورش بدن تا بشه گل". گلدون! ممنون.
عرض شد در ساعت 5:40 AM  |  ........................................................................................ |