عرايض
صفحه اصلی | آرشيو | فرستادن نظرات | عکس

         عرض کنم خدمتتون که ...



Monday, March 11, 2002

٭ 
من يه رئيسی دارم که برام مظهر يه آدم پرانرژيه. اين بشر حداقل روزی 12 ساعت تو محل کار داره بالا و پائين ميپره، انواع فعاليتها رو ميکنه. دائم تو جلساته، اونم نه از اون نوع جلساتی که توش ميشينن گل ميگن و گل ميشنون و هی ميوه و غذا کوفت ميکنن. جلساتی که خيلیاش واقعاً بواسطه حضور اونه که به يه نتيجه ای ميرسه. تازه وقتی که ميخواد بره دو تا کارتابل نامه و پرونده برميداره ميبره خونه. جداً آدميه که دل ميسوزونه و من فکر ميکنم که کمتر آدمی مثل اون نسبت به محيط کارش عرق داشته باشه (يه جای دولتی رو تصور کنين). من واقعاً نميدونم که اگه به سن اون برسم چقدر توان کار کردن برام ميمونه، به هر حال خيلی نکات مثبت داره که ميشه نشست و گفت. راجع به نکات منفی هم همين طور. اونا رو هم ميشه نشست و گفت. اما من يه چيزی الان مد نظرمه و اونم اين که اين همه انرژی که اين بنده خدا ميسوزونه، اگه درست و در جای صحيحش بود چقدر راندمان کارش بيشتر بود. اگه واقعاً جايي مينشست که متناسب با زمينه علمی که در اون زحمت کشيده و تلاش کرده، کارش رو انجام بده چقدر وضع فرق ميکرد. الان به نظرم بعضی وقتها کار براش مثل دوره کارآموزی ميشه. يعنی يه جورايي با سعی و خطا بايد راهش رو پيدا کنه. البته بعضی مسائل ديگه هم در اين قضيه دخيله که من فعلاً ازشون ميگذرم. نظير اين آدما که سر جای خودشون قرار نگرفتن رو همه جا ميشه بوفور ديد. حالا اين نکته مثبت در اين بوده که سرخورده نشده. جدی بوده و با جديت به کارش ادامه داده و داره تلاش ميکنه. اما واقعاً چقد از انرژيش رو تو اين فرآيندها که باهاش درگير بوده از دست داده؟ فقط برا همين يه نفر خيلی. حالا حساب کنين چقدر انرژی همين جوری تو اين مملکت داره تلف ميشه يا اينکه اصلاً همونجور پتانسيل ميمونه و اصلاً از بين ميره.



........................................................................................

[Powered by Blogger]