| ||
|
Tuesday, February 19, 2002
٭ صبح يکی از دوستام زنگ زد به محل کارم. حال و احوال ميکرديم و از بقيه ميپرسيديم گفت که مادر يکی از دوستای مشترکمون رو دوباره بردن بيمارستان (آخه چند وقت پيشم يه چند روزی بيمارستان بستری بود)، پرسيدم کی؟ گفت پنجشنبه ..... پنجشنبه، جمعه، شنبه، يکشنبه، دوشنبه و امروز سه شنبه .... چقد زود از هم باخبر ميشيم و به داد هم ميرسيم، هميشه در مواقع اضطراری ... عصری بايد برم يه مجلس ختم...
عرض شد در ساعت 11:19 PM  |  ........................................................................................ |